دلم به تاب و تب است و دوباره كرده هوایش
خدا كند كه بمیرم میان ماه عزایش
دعای كیست كه اكنون، دوباره قسمتمان شد
طعام سفرۀ احسان و باز طعم شفایش
به گوش هر دل عاشق شده، دوباره می آید
صدای خندۀ دشنه، صدای نالۀ نایش
صدای گریۀ مادر، كنار پیكر بی سر
و ناله های زنی با، نوای وا اسفایش
صدای ضربۀ چوب و لب مطهر آقا
صدای قاری قرآن و باز سوز صدایش
دوباره غارت خیمه، دوباره دزدی معجر
و باز خاطرۀ طفل و تاول كف پایش
دوباره یاد تن پاره پارۀ علی اكبر
و باز خاطرۀ تلخ و جان گداز عبایش
اگر بناست بمیرم میان ماه محرم
خوشم كه روز دهم جان خود كنم به فدایش
- دوشنبه
- 28
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 9:20
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه