بی تو توی این ماتم و غـربت آروم آروم می میرم
بی تو ای همـه هـستـی حـیـدر (از این زمونه سیرم 2)
طاقت ندارم ببینم یه دست به پهلو گرفتی
باید بگی فاطمه جان چرا ازم رو گرفتی
هر شب من با غم تو گریه میکنم
بــا اشـک نم نم تو گریه میکنم
مرو مادر زینب مرو باور زینب
مرو یاور زینب
******
فاطمه می دونی خـاطـر تو برا علی عزیزه
این شبا شب مرگ علیه (که لاله هات می ریزه 2)
تمــوم دردم هـمینه امـانتی بودی پیشم
نگاه به چشمات میکنم دوباره شرمنده میشم
بـعـد تـو راز دلم رو با کی بگم
ای کاش که وقتی میری با تو جون بدم
مرو مادر زینب مرو باور زینب
مرو یاور زینب
شاعر : محسن طالبی پور
- سه شنبه
- 29
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 9:9
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه