اذان بلال
با نوای پر از ماتم اذان گو، ما غریبیم ما غریبیم
یاد پیغمبر اکرم اذان گو، ما غریبیم ما غریبیم
در اذانت کن تو اعلام بعــدِ رحلــتِ پیمبـر
در سقیفــه ظالمانـه گشته ضایع حقّ حیدر
آه و واویلا واویلا
******
حال بابا عیان گشته به یادم در اذانت در اذانت
یـاد تکبیـر بابایـم فتـادم در اذانـت در اذانـت
ای بـِـلال داغدیــده دل بـه ماتـم مبتلا شد
بعـدِ بابـایم دمــادم بر من و حیدر جفا شد
آه و واویلا واویلا
******
آن اذان وَه چه غوغایی به پا کرد بین خانه بین خانه
امّزینب به اشک خود چهها کرد بین خانه بین خانه
ناگهـان در بیـن بستر نالـۀ او گشـت خــاموش
بیـــن آوای مــــؤذن دخت احمد رفت از هوش
آه و واویلا واویلا
شاعر : امير عباسي
- سه شنبه
- 29
- اسفند
- 1391
- ساعت
- 16:20
- نوشته شده توسط
- feiz
ارسال دیدگاه