خزان به باغ بی خزان به حیله حمله ور شده
نصیب باغ و باغبان به جای گل شرر شده
بهشت وحی سرمدی میان شعله سوخته
هُمای قلّه ی قدم شکسته بال و پر شده
سلام ما به فاطمه س که پیش دشمنان همه
برای یاری علی ع سینه سپر، سپر شده
ولیة الله ولّی، کشته ی مرتضی علی ع
شهیده ای که شاهد شهادت پسر شده
سینه ی کوثر خدا دخت پیمبر ص خدا
باغ گل از نشانه ی بوسه ی میخ در شده
بین ستم گران همه شاهد قتلِ فاطمه س
دختر چارساله اش زینب س خون جگر شده
چشم حسین ع دم به دم می نگرد مغیره را
اشگ حسن ع روانه بر بی کسی پدر شده
طایر وحی در قفس بس که زده نفس نفس
روز به پیش دیده اش تیره تر از سحر شده
فاطمه ی شهیده ام چراغ هر دو دیده ام
تا تو زپا فتاده ای عُمر علی ع به سر شده
آمده اشگ «میثمت» میوه ی نخلِ ماتمت
روز به روز از غمت علی، شکسته تر شده
شاعر:میثم
- پنج شنبه
- 1
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:2
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه