عمری که بی نام تو شد، مولا فنا شد
عشق دل غمدیده ما کربلا شد
اندوه هجده ماه را زینب چو می دید
زیبا شد از فضل خدا؛ زینب رضا شد
فریاد هل من ناصرت آوای تاریخ
دل با صفای کربلایت آشنا شد
حج تو گر در مولا ناتمام است
اعمال این دشت بلا ، رمی و منا شد
در آن شب آخر تمام خیمه ی تو
بهر شهادت جملگی در ربنا شد
خورشید عالم تاب تو در اوج نیزه
قاری قرآن خدا و در ثنا شد
ای کاش می شد تا بگویم شرح عشقت
دین خدا با خون پاک تو بنا شد
ای (مهر)از این قافله جامانده ای تو
راهی سپاه عاشقی تا نینوا شد
شاعر: محمود رفیعی
- یکشنبه
- 5
- دی
- 1389
- ساعت
- 7:53
- نوشته شده توسط
- محمود رفیعی
ارسال دیدگاه