• دوشنبه 5 آذر 03


شعر شهادت حضرن زهرا (س) ( شب های درد و نافله و بی قراری ام)

5047
16

شب های درد و نافله و بی قراری ام
چشم خداست شاهد شب زنده داری ام
گاهی میان گریه که از هوش می روم
اشک علی ست آن که میاید به یاری ام
چندی ست نان نپخته و کاری نکرده ام
شرمندۀ کنیزم از این خانه داری ام

 

پیری زودرس به سراغ من آمده
برگ و بری ندارم اگر چه بهاری ام
همسایه ها به مرگ من انگار راضی اند
دلگیر از این محله و این هم جواری ام
زخمم به یک اشاره دهن باز می کند
شب تا سحر مراقب این زخم کاری ام
آتش حریف سوره قرآن نمی شود
من کوثرم که در دل تاریخ جاری ام
من رهبرم علی ست که حق در مدار اوست
شکر خدا شهید ولایت مداری ام
شاعر : مصطفی متولی

  • یکشنبه
  • 4
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:14
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران