• دوشنبه 3 دی 03


شعر نذر حضرت رقیه(می چکد از نگاه ها ، پنهان)

1086

می چکد از نگاه ها ، پنهان
اشک ها ، یادگار دریا یند
آسمان هم به گریه می آید:
وقتی از چشم کودکی ،آیند !
کودکی ، مانده در دل غربت
خفته ، اما ، درون ویرانه
آنکه ،روزی، نگاه زیبایش
شد حدیث هزار پروانه !
جرم او را کسی نمی دانست :
جرم پروانه را ، نمی دانند
آنچه مردم شنیده ، می گویند
رسم جانانه را ، نمی دانند
چشم ها ،را گشوده می نالید
در فضای غریب ویرانه
مثل شمعی ،که اشک می ریزد
در سکوت حزین یک خانه
ناله هایش اگر چه می گفتند:
غربت خانه ، کرده بی تابش
دور می زد ، درون تاریکی
لحظه لحظه ، نگاه بی خوابش
جستجو های او نشان می داد
انتظار کسی ، به جان دارد
سر به بالا گرفته ، می پرسید:
عمه ، این خانه آسمان دارد ؟!
آسمان را ، گرفت در آغوش
مثل یک عقده در گلو ، افسرد
آرزوی قشنگ بابا ، هم
در همان آخرین نگاهش ، مرد !
شاعر:سید علی اصغر موسوی

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران