• سه شنبه 15 آبان 03


نوحه حضرت رقیه(شب است و خورشيد و خرابه و من)

1549
1

 شب است و خورشيد و خرابه و من
سـرِ پـدر گرفتـه‌ام بــه دامــن
من و دو چشم پرستاره تو و گلوي پاره پاره
يا ابتا آجرک الله
*****
ماه به خاکستر نشسته بابا
پيشاني‌ات چرا شکسته بابا
سر تو را به بر بگيرم دعا کن اي پدر بميرم
يا ابتا آجرک الله
*****
در خير مقدم اشک و ناله دارم
از زلف خون گرفته لاله دارم
من که هماي بام عرشم خاک خرابه شده فرشم
يا ابتا آجرک الله
*****
من روضه خوان کوچک حسينم
طفلـم و ليکـن کـودک حسينم
اينجا حسينيه شام است برلب من خنده حرام است
يا ابتا آجرک الله
*****
اگر چه مـا را لحظه‌اي امان نيست
قرآن بخوان اينجا که خيزران نيست
قرآن بخوان تا بزنم من بوسه به‌جاي چوب دشمن
يا ابتا آجرک الله
*****
هديه من دو چشم پـرستاره
سوغات تو گلوي پاره پاره
زلف رقيه لاله‌گون است محاسن توغرق خون است
يا ابتا آجرک الله
*****
شکـر خدا که ما به هم رسيديم
رخسار هم در اين خرابه ديديم
سكينه مي‌كند نظاره بر اين گلوي پاره پاره
يا ابتا آجرک الله

 

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 7:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران