• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت رقیه(خرابه است و شب و سینه ای كه پُر درد است)

1955
2

 خرابه است و شب و سینه ای كه پُر درد است
به عكس روز گذشته هوا عجب سرد است
ستاره ها همه از حال من خبر دارند
به قلب كوچك من آسمانی از درد است
گل بهشت حسینم ز بس نخوردم آب
زان به دیدنم آمد كه چهره ام زرد است
به پیش ضربت دشمن سپر برایم شد
قسم به جان عمویم كه عمه ام مرد است
نسیم می وزد و صورتم چه می سوزد
خدا كند كه بمیرد سرم چه آورده است!
شاعر:سیدمحمد جوادی

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران