• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرت رقیه(ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت)

1340

 ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
وقت دلتنگی همیشه او کنارم می نشست
بی وفا دنیا انیس مهربانم را گرفت
از سر دوش عمویم عرش حق معلوم بود
«منکر معراج» از من نردبانم را گرفت
من به قول آن عمو فهمم ورای سنّم است
دیدن تنهایی بابا توانم را گرفت
روز عاشورا چه روزی بود؟! حیرانم هنوز
جان کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت
خرمن جسمی نحیف و آتش داغی بزرگ
درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت
تار شد تصویر عمّه، از سفر بابا رسید!
«آن ملک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت
شاعر:کاظم بهمنی

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:54
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران