• جمعه 2 آذر 03


شعر شب سوم حضرت رقیه(من وسحر ،من وعمه من و سر پدرم)

1325

 من وسحر ،من وعمه من و سر پدرم
چه خواندني شده امشب كتاب مختصرم
سلام تازه ز راه آمده كجا بودي
نشسته برسر و رويت غبار، همسفرم
هميشه در پي خورشيد ماه مي آيد
كجاست سوره ي والشمس من سرقمرم
شكست اگر زفراق برادرت كمرت
شكسته درغم شش ماهه ي حرم كمرم
هزار و نهصد و پنجاه زخم بربدنت
هزار و نهصد وپنجاه داغ برجگرم
لبي نمانده برايت كه بوسه اي بزنم
سري نمانده برايت كه گيرمش به برم
ازآن شبي كه مرا زجر زجر داد و كشيد
نه دست من به كمر ميرسد نه موي سرم
تنم سبك شده وگوش من شده سنگين
به ضربه اي همه جا تيره گشته درنظرم
نه موي شانه كشيده نه صورتي سالم
چنين شكسته بيا پيش مادرت مَبَرم


 

  • دوشنبه
  • 5
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:23
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران