روی پایم نهادی سرت را
سایه بان سر خواهرت را
آمدی در کنار خرابه
تا عیادت کنی دخترت را
وای، کودک اما پیرم- وای، در غل و زنجیرم
وای، بی تو من می میرم
وای یااباعبدلله(ع)
*****
بنگر این یاس پژمرده ات را
دختر زار و افسرده ات را
من بمیرم نبینم پدر جان
این لبان ترک خورده ات را
وای، جگرم می سوزد – وای پیکرم می سوزد
موی سرم می سوزد
وای یااباعبدلله(ع)
*****
شعله سوزانده پیراهنم را
تازیانه چه کرده تنم را
گرد خاکستر گیسوی تو
کرده خاکستری دامنم را
وای، دشمنت من را کُشت- وای،میگرفت او در مشت
وای، گیسویم را از پشت
وای یااباعبدلله(ع)
شاعر:امیر حسین الفت
- دوشنبه
- 5
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه