• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت رقیه(بازم بهانه‌ی پدرش را گرفته است)

1034

 بازم بهانه‌ی پدرش را گرفته است
داغی تمامی جگرش را گرفته است
چشم انتظار دیدن گم‌کرده‌ی خود است
دیشب ز نیزه‌ها خبرش را گرفته است
از بس ز آسمان بلا سنگ آمده
باشد که بمیرم، سرش را گرفته است
به حال و روز چشم نحیفش چه آمده؟
دستی نگاه مختصرش را گرفته است؟
ای وای! برای یک دو قدم می‌کِشد خودش
عمه بیا کمک! کمرش را گرفته است
شاعر:حمیدرضا بشیری

  • سه شنبه
  • 6
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران