اي فداي دلِ منوّرتان
اي به قربان چشم كوثرتان
واي بر حال جبرئيل ، اورا
گر برانيد ، روزي از درتان
تو سليمان و موري آمده است
تا مشرّف شود به محضرتان
من كيم؟دوره گردِ چشمانت
زينبم من همان كبوترتان
كودكانم چه ارزشي دارند؟
جانِ عالم ، تصدق سرتان
كرده ام يا اخا دو آئينه
نذر چشم علي اصغرتان
ظهر ديدي چگونه خوش بودند
در صفوف نماز آخرتان
به اميدي بزرگشان كردم
تا به دستم شوند ، پرپرتان
گر بگويي بمير ، ميميرند
دست بر سينه اند و نوكرتان
پاي تفسير ، شيرشان دادم
پاي تفسير ِگريه آورتان
پاي تفسير سوره ي مريم
سوره ي زخمهاي پيكرتان
تا كه راضي شوي و اذن دهي
پر بگيرند در برابرتان
يادشان داده ام ، قسم بدهند
بر ضريح كبود مادرتان
بگذار اينكه ذبحشان سازم
پاي رگهاي سرخ حنجرتان
شاعر:علی اکبر لطیفیان
- چهارشنبه
- 7
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:22
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه