دل ها همه اسير تو از حال رفته اند
چشمان بي نظير تو از حال رفته اند
آن زلف های مشكي ميراثِ مجتبي.
در خواب دلپذیرِ تو از حال رفته اند
اين آيه هاي تازه ي اكملت دينكم...
در اولين غدير تو از حال رفته اند
روی لبت نشان عمو نیست!... بوسه ها
در داغي كوير تو از حال رفته اند
از حسرت فراق تو اي شاخه ي جوان
هم رزم هاي پير تو از حال رفته اند
اي ماه بي غروب حسن! كم نبوده اند.
آنان كه در مسير تو از حال رفته اند
احسنت بر تو باد كه بسيار دشمنان
با نيزه ها و تير تو از حال رفته اند
حالا كسي به چشم تو لبخند مي زند
چشمان سر به زير تو از حال رفته اند
شاعر:وحیده افضلی
- پنج شنبه
- 8
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه