چون گل احمر لیلا ز بلا پرپر شد
سیزده سالۀ یوسف به عمو یاور شد
نامۀ سبز حسن سوخت دل سرخ حسین
شمش از دیدن سر خط برادر تر شد
یوسف یوسف زهرا چو نقابش برداشت
چشم شمشیر زنان خیره بر آن دلبر شد
در حرم مورد تشویق و به میدان مصاف
باعث خیرگی چشم همه لشگر شد
لشگر كوفه ز رزمش متحیر كه چنین
شور رزمندگی اش زنده كن حیدر شد
گفت داغش به دل پیر و جوان بگذارم
آنكه در جنگ شجاعان یل نام آور شد
كشت هفتاد سوار از پی یك حملۀ سخت
پهلوانان عرب را ز همه برتر شد
محو شد طایفۀ ازرِ شامی، ز یهود
گوئیا بار دگر فتح از او خیبر شد
یا علی ذكر لبش بود كه فرقش بشكافت
سجدۀ سرخ ادا كرد و بپا محشر شد
سینهاش خرد چو شد كرد صدا وا اماه
زیر سمهای ستور سینه زن مادر شد
دست و پا میزد و با درد عمو را میخواند
بر زمین پا زدنش چون پسر هاجر شد
میدرخشید رخش چونكه به میدان میرفت
پر ز خون بود سرش چون بدنش پرپر شد
شاعر:محمود ژولیده
- پنج شنبه
- 8
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 12:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه