اي يادگار ِ رويِ قشنگِ برادرم
جان كَندَنت روي زمين نيست باورم
وقتي كه استغاثه ي جانسوز تو رسيد
هفت آسمان شكست و فرو ريخت برابرم
پُر شد فضا ز عطر گلابِ تنت عمو
عطر تن تو زنده كُند يادِ اكبرم
پا بر زمين نكش كه دلم ريش ميشود
پرپر نزن مثال كبوتر برابرم
در استخوان خُردِ جناقِ تو ديده ام
تصوير درب و سينه و مسمار و مادرم
يا قد كشيده اي تو به زير سُمِّ ستور
يا من خميده جسم تو را خيمه ميبرم
- پنج شنبه
- 8
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 13:23
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه