• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت قاسم بن حسن(ع)(چون به شاه کربلا شد کار تنگ)

2197
1

چون به شاه کربلا شد کار تنگ
قاسم آمد تا ستاند اذن جنگ
هی به گریه بوسه زد بر دست شاه
گشت جانش عاشق و پابست شاه
گاه پای شاه بوسیدی ز غم
دست خود پیچید در دامان عم
از صفا بس کرد گِرد شه طواف
تا یافت آن صید حرم اذن مصاف
گفت راوی نیک می آرم به یاد
که چو قاسم روی بر میدان نهاد
بندی از نعلین او بگسسته بود
وز کمال کودکی نابسته بود
او به ظاهر کوچک و آن ها بزرگ
او به باطن یوسف و آن قوم گرگ
پایش از رفتار و دست از کار ماند
اوفتاد و عمّ امجد را بخواند
استخوان پشت و پیش و پای و دست
زیر سمّ اسبها در هم شکست
شاعر:جیحون یزدی

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 15:48
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران