• دوشنبه 3 دی 03


شعر زبانحال حضرت نجمه(سینه ات را مادرانه هر نفس بوسیده ام)

2460

سینه ات را مادرانه هر نفس بوسیده ام
گیسوان عنبرین را به هم تابیده ام
سیزده سال است پای هر مناجات سحر
عطر و بوی مجتبی را از لبت بوئیده ام
با نیابت از پدر همراه عمه زینبت
من به دست خود کفن بر پیکرت پوشیده ام
در  پی آن آبرو ریزی تشییع حسن
با صدای هلهله عمری به خود لرزیده ام
استخوان های تنت با خاک صحرا شد یکی
ای گل یاس میان خاک و خون غلطیده ام!
تا که دیدم جای نعل اسب روی صورتت
دست بر گیسو به دور پیکرت چرخیده ام
از  قیاس تکه های پیکر تو با حسین
فرق نعل کهنه را با نعل تازه دیده ام
تار می بینم ز بس منزل به منزل در پیت
دست های پینه دارم را به سر کوبیده ام
هر دمی شد راس تو با محمل من رو به رو
خون تازه از سرم می ریخت روی دیده ام

 

  • پنج شنبه
  • 8
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران