محمّد یا محمّـد عجب حقت ادا شد
سرت بادا سلامت که زهرایت فدا شد
مدینه شور و غوغاست علی تنهای تنهاست
****
ز گلـزار ولایـت کشـد آتـش زبانه
امان از ضرب سیلی امان از تازیانه
مدینه شور و غوغاست علی تنهای تنهاست
****
به باب خانۀ وحی نوشته این روایت
که شـد زهـرای اطهر فدایی ولایت
مدینه شور و غوغاست علی تنهای تنهاست
****
دل شیعه شود خـون جگرها پارهپاره
به گوش عصمتالله شکسته گوشواره
مدینه شور و غوغاست علی تنهای تنهاست
غلاف تیغ قنفذ در آن غوغا چهها کرد
که زهـرا را جـدا از علـی مرتضـی کرد
مدینه شور و غوغاست علی تنهای تنهاست
****
علی با اشک دیـده حسـن رنگ پریده
حسین دنبال مادر سوی مسجد دویده
مدینه شور و غوغاست علی تنهای تنهاست
****
نمیگویم چهها شـد به زهرای حزینه
محمد! ماجرا را بپرس از زخم سینه
مدینه شور و غوغاست علی تنهای تنهاست
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- جمعه
- 9
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 13:0
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه