تو کیستی؟ تجسم کل کمـالها
بالاتـری ز قلـۀ قــاف خیـالها
زیباتـر از جمـال تمام جمالها
زانو زدند پیش کنیزت جلالها
عصمت به عصمت تو دمادم دهد سلام
بـر یـازده مسیح تـو مریـم دهد سلام
****
بایـد بـه کوثـر تـو وضـویی دگر کنم
تطهیر دل به نور تو شب تا سحر کنم
از ذکـر لحظهلحظه دهان پرگهر کنم
قرآن به دست گیرم و مدحت ز بر کنم
مدح تـو در کتـاب خداونـد اکبر است
تفسیر آن به عهدۀ شخص پیمبر است
آوای وحـی در نـفس تـو ترانهای
جنت ز بینشانه حریمت نشانهای
دوزخ ز آتش دل خصمت زبانهای
جبریل گِرد دام تو محتاج دانهای
نور تو گر نبود، ز عالم نشان نبود
عالم نبود، بلکه ز آدم نشان نبود
****
تو بحر نور و خیل رسل گوهر تواند
پیغمبـران تمـام، پیــامآور تواند
پاکان دهر قطرهای از کوثر تواند
جنـات عـدن شیفتـۀ قنبر تواند
گر فضهات به ما نگهی برملا کند
با یک نگاه، طینت ما را طلا کند
****
ایمان، گل شکفتهای از بوستان توست
عطـر بهشت، در نفس دوستان توست
قـرآن نیازمند بـه نطـق و بیان توست
بالله قسم رسول خدا مدحخوان توست
احمـد ز لعل لـب دُر مدح تو سفته است
در مدح تو هر آنچه خدا گفت گفته است
****
من آمدم که بر تو ثناگستری کنم
بـا گفتـن ثنــات، پیـامآوری کنم
با مـدحت از پیامبران دلبری کنم
بر خلق با شراب خدا ساغری کنم
تا باشـدم به دامـن مدح تو دسترس
مضمون ز جبرییل گرفتم به هر نفس
****
در بانــوان خلـد مقــام تـو اول است
بعد از رسـول، فوق نبیین مرسل است
حتی نگاه تو همه را فیض اکمل است
گفتار تو به گوش علی وحی منزل است
حکم علیست حکم خدا، با چنین مقام
داند بـه خـود تمـرد امـر تـو را حرام
****
باید تو بـر پیامبـران رهبری کنی
باید تو در دفاع علی حیدری کنی
باید تو از بـرای نبـی مادری کنی
باید تو در کمال، پدرپـروری کنی
باید که خواند شخص تو را اسوۀ همه
باید ائمــه بـر تـو ببالند فاطمه!
****
وقتی خـدای پـاک ثنـاگسترت شود
وقتی که جبـرییل، غـلام درت شود
وقتی که قلب ختم رسل سنگرت شود
وقتی بهشـت شیفتــۀ بـوذرت شود
وقتی تـو روز حشر، قیامت بپا کنی
آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنی؟
آیا رواست- ای همۀ عالمت فدا-
با کشتن تو اجر رسالت شود ادا؟
آیـا رواست کوثـر پیغمبـر خدا
با تازیانه آیهای از آن شود جدا؟
آیـا رواسـت پشـت در آستــان وحی
دلجویی این چنین شود از خاندان وحی؟
****
آیا رواست مرکـز وحی خدا و دود؟
آیا رواست شعلۀ آتش به جای عود؟
آیا رواست ضرب غلاف آیدت فرود؟
آیا رواست یاس محمـد شود کبود؟
آیا رواست محسنت اینسان شود هلاک؟
آیـا رواسـت امابیهــا فتــد بـه خـاک؟
****
آنان که پیش دیدۀ مولا تو را زدند
والله ضربـه بـر بـدن مصطفی زدند
آتش بـه در نـه! بـر جگر مرتضی زدند
یک تن نگفت چیست گناهت چرا زدند؟
وقتی جدا ز گوش تو آن گوشواره شد
دردانهات حسن جگـرش پارهپاره شد
****
بیتالله و مغیـره کجا؟ وای وای من!
قرآن کجا و ضربـۀ پـا؟ وای وای من!
وای از دل رسول خدا! وای وای من!
کشتند بیگنـاه تـو را وای وای من!
«میثم!» فقط نه فاطمه را کافران زدند
سیلـی به صورت همه پیغمبران زدند
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- جمعه
- 9
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:0
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه