سلام ای روح قرآن سلام ای جان احمد
سلام ای پای تا سر تمام قرآن احمد
سلام ای سینۀ تو بهشت رضوان احمد
حقیقت قدر و کوثر کمال فرقان احمد
خدا مدیحتسرایت زبان قرآن ثنایت
هزار فردوس سائل هزار رضوان گدایت
محبتت فوق طاعت ولایتت فوق ایمان
خدای را مظهری تو کتاب را داوری تو
وجود را محوری تو رسول را دختری تو
بهشت پیغمبری تو حقیقت حیدری تو
ائمه را مادری تو فراتر از باوری تو
تو عصمت کبریایی تو هستی مصطفایی
تو رکن رکن هدایت تو دست دست خدایی
تو جان جان رسولی فدای خاک رهت جان
چراغ ملک الهی جمال نورآفرینت
جبین نهند آسمانها به روی خاک زمینت
هزار جبریل ریزد به یک دم از آستینت
شرار شمشیر حیدر خطابۀ آتشینت
جلال محو جلالت کمال مات کمالت
بهشت مشتاق قنبر فرشته خاک بلالت
کنند خیل ملایک ثنای مقداد و سلمان
به مُلک بیانتهای خدای عالم تو نوری
نه اُم، امامالائمه به بامداد نشوری
تو پاکی و از پلیدی به نص تطهیر دوری
به جسم توحید روحی به قلب احمد سروری
تو مهری و در حجابی وجود را آفتابی
هماره امالرسولی همیشه امالکتابی
تو امالاسرار حقی به حق دادار منان
سلام ذات الهی به طینت و خلق و خویت
سلام احمد به حسن و سلام قرآن به رویت
نه دیده مه چشم و ابرو نه دیده خورشید رویت
دریده کوثر گریبان به شوق آب وضویت
نیاز غلمان به سویت نماز حوری به کویت
هزار فردوس و رضوان فدای یک تار مویت
فدای یک تار مویت هزار فردوس و رضوان
خدای یکتاست شاهد به پاکی و عصمت تو
امین وحی الهی به خانه همصحبت تو
تمام قرآن احمد صحیفۀ صورت تو
جهاد در راه حیدر شکوهی از غیرت تو
تو عصمت کبریایی تو مادر انبیایی
نبی بود دستبوست به حق که دست خدایی
تو کیستی ای علی را جلالتت کرده حیران
تویی نخستین شهیده علی ولی خدا را
تو مام اولشهیدی امام ارض و سما را
تو پیش موج حوادث سپر شدی مرتضی را
تو درس ایثار دادی به پایداریت ما را
شهید راه ولایت همه سپاه ولایت
قسم به قرآن تویی تو، تو دادخواه ولایت
شب عروسیت بستی همان در خانه پیمان
خدا کند صورتت را به خانه حیدر نبیند
بهشت نیلوفرت را علی، پیمبر نبیند
نشان گلمیخ در را نگاه دختر نبیند
به کوچه آنچه حسن دید حسین دیگر نبیند
تو در جوانی خمیدی تو کوه ماتم کشیدی
تو پشت در از درونت صدای بابا شنیدی
دل نبی سوخت بر تو تن حسن گشت
مدینه دارد نشانها ز تربت بینشانت
مصائبت تا قیامت عیان ز قبر نهانت
دهند خرما درختان ز گریۀ دوستانت
سلام هر راستقامت به سر و قدکمانت
همیشه اشکت مجسم به دیدۀ اهل عالم
مصائبت پاگرفته ز ریشۀ نخل میثم
که عمری از درد و داغت سروده با چشم گریان
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- جمعه
- 9
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:24
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه