عرشیان لالۀ خندان گلستان تواند
فرشیان عبد غلامان غلامان تواند
اولیا نغمۀ یا فاطمه دارند به لب
انبیا روز جزا دست به دامان تواند
حوریان یکسره دلباختۀ فضۀ تو
نوریان خاک ره قنبر و سلمان تواند
نه فقط اهل زمین دور تو آرند طواف
آسمانیها پیوسته مسلمان تواند
اگر ای مریم احمد همه گردند مسیح
در دو عالم همه محتاج به درمان تواند
چار استاد ملایک که بزرگند بسی
بندۀ کوچک تو، طفل دبستان تواند
وسعت ملک خدا سفرۀ مهمانی توست
ملک و جن و بشر یکسره مهمان تواند
به قیامت قسم ای بانوی روز محشر
خلد و نار، عفو و غضب گوش به فرمان تواند
اهل محشر همه دنبال تو افتند به راه
همه گریان تواند و همه خندان تواند
همه انگشت تحیر به دهان برگیرند
همه مبهوت تواند و همه حیران تواند
تا تو بذلی نکنی آیه نگردد نازل
آیهها منتظر قصۀ یک نان تواند
به خدایی خدایی که جهان را آراست
بد و خوب دو جهان بندۀ احسان تواند
آیهها مثل محمد به لبت بوسه زنند
سورهها شیفتۀ خواندن قرآن تواند
به خدا از تو نگفتند نگفتند هنوز
با وجودی که همه خلق، ثناخوان تواند
همه افواج ملک مرغ سماواتی تو
همه سادات زمین لالۀ بستان تواند
تو بهشت پدر استی و خدا میداند
که امامان همگی لاله و ریحان تواند
شاعرانی که به مدح تو زبان بگشودند
روی هر شاخۀ گل مرغ خوشالحان تواند
نهرها بود همه مهریۀ جاری تو
بحرها تشنهلب لؤلؤ و مرجان تواند
سیزده ماه فروزان همه دور حرمت
همه شب تا به سحر شمع شبستان تواند
از چه شد منع ز تو گریۀ پیوستۀ تو
ای که تا عرش ملایک همه گریان تواند
به پریشانی موی تو در ایام شباب
تا صف حشر همه خلق پریشان تواند
یاد آن شب که شب شامغریبان تو بود
روزها هم همگی شام غریبان تواند
از زمانی که تو را در پس در آزردند
سینهها سوختۀ سینۀ سوزان تواند
نه فقط میثم دلسوخته ملک و ملکوت
تا ابد مثل علی سر به گریبان تواند
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
- جمعه
- 9
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 15:37
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه