• جمعه 2 آذر 03

 علی اکبر لطیفیان

شعر حضرت قاسم بن حسن-(خوب است هر عاشق قرنی داشته باشد)

2255

خوب است هر عاشق قرنی داشته باشد
در دست عقیق یمنی داشته باشد
گر میل به قربان شدنی داشته باشد
بد نیست که معشوق  «لن» ی داشته باشد
این جذبه عشق است که رد کردمت این جا
ور نه پی چشمم نمی آوردمت این جا
تو فرق نداری به خدا با پسر خویش
این گونه عمو را مکشان پشت سر خویش
خوب است نقابی بزنی بر قمر خویش
تا قوم زمینت نزند با نظر خویش
آخر تو شبیه حسنی، حرز بیانداز
تو یوسف صحرای منی، حرز بیانداز
ماه از روی چون ماه تو وامانده دهانش
زلف تو پریشان شد و دادند تکانش
حق دارد عمو این همه باشد نگرانش
این ازرق شامی و تمام پسرانش
کوچک تر از آنند به جنگ تو بیایند
گر جنگ بیایند به چنگ تو میایند
زن ها چه قدر موی پریشان تو کردند
از بس که دعا بر تو و بر جان تو کردند
وقتی که نظر بر قد طوفان تو کردند...
وقتی که نگه بر تو و میدان تو کردند
گفتند: نبردش چه نبردی است! ماشالله
این طفل حسن زاده چه مردی است! ماشالله
بالای فرس بودی و بانگ جرس افتاد
بانگ جرس افتاد و به رویت فرس افتاد
از هر طرفی بال و پرت در قفس افتاد
سینه ت که صداکرد، عمو از نفس افتاد
از زندگی ات، آه، تو را سیر نکرده؟
چیزی وسط سینه ی تو گیر نکرده؟
میل تو به شوق آمد و ضرب المثلت کرد
آئینه جنگیدن مرد جملت کرد
آنقدر عسل گفتی و مثل عسلت کرد
با زحمت بسیار عمویت بغلت کرد
از بس که عدو سنگ به ظرف عسلت زد
اندام تو در بین عسل ریخت کِش آمد
دور و برت آن قدر شلوغ است که جا نیست
خوبی ضریح تو به این است جدا نیست
بر گیسوی تو خون جبین است، حنا نیست
نه ...بردن این پیکر تو کار عبا نیست
بایدکه کفن پوش بلندت بنمایم
آغوش به آغوش بلندت بنمایم
یک لحظه تو پا شو بنشین... جان برادر
آخر چه کنم ماه جبین... جان برادر؟
تا پا مکشی روی زمین... جان برادر
از کاکل تو مانده همین؟... جان برادر
جسم تو زمین است، عمو می رود از دست
تو می روی از دست، عمو می رود از دست  
شاعر:علی اکبر لطیفیان

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران