• یکشنبه 9 اردیبهشت 03


شعر حضرت علی اصغر(مانند مردان از كسي پروا نمي‌كرد)

1325

 مانند مردان از كسي پروا نمي‌كرد
از تشنگي لَه مي‌زد و لب وا نمي‌كرد
مي‌خواست تا حيثيّتِ باران نريزد
ديگر براي آب، دست و پا نمي‌زد
هر جا كه چشمش رفت دنبالِ عمويش
تصوير صحرا آب مي‌شد روبه‌رويش
مي‌شد بفهمي سخت دلخُور بود از آب
اصلاً نمي‌داني، دلش پُر بود از آب
مي‌خواست از گهواره برخيزد، نمي‌شد
«خود را به هر راه و دري مي‌زد» نمي‌شد
مي‌خواست برخيزد زِره بر تن بپوشد
چون چشمه‌اي از سينه‌يِ صحرا بجوشد
حيدر ببين، حيدر ببين، شش ماهه شيري
زهراي پيغمبر ببين، شش ماهه شيري
حرفي نمي‌زد با كسي بعد از عمويش
انگار مي‌خشكيد دنيا در گلويش
زُل زد به چشمان پدر، با چشم آبي
نِي ناله مي‌زد در هوايِ بي‌ربابي
تنها اميدش داد و بيدادست و شور ست
ماهيِ معصومي كه از دريا به دورست
پَرپَر زد و پَرپَر شد و پروا نمي‌كرد
حتّي به روي گريه هم لب وا نمي‌كرد
«... شوري به پا مي‌شد به صحراهاي و هَي بود
تا ساعتي ديگر سرِ طفلي به ني بود
شاعر:قادر طراوت پور

  • شنبه
  • 10
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:9
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران