من شیردخت شیر خدایم
مرآت سیدالشهدایم
من زینبم که زِینِاب استم
نایبمناب فاطمه هستم
مردانگی فتاده به خاکم
روح حسین در تن پاکم
ناخواندهدرس، عالمهام من
قرآن دست فاطمهام من
تحسین کند پدر سخنم را
بوسیده فاطمه دهنم را
مرآت حسن حی مجیدم
یکروزه مادر دو شهیدم
من خواهر امام حسینم
سرتا قدم تمام حسینم
روزی که چشم خویش گشودم
اول دل از حسین ربودم
نزدیک بود بال درآرم
تا سر به شانهاش بگذارم
او سر گذاشت بر روی دوشم
با چشم خویش گفت به گوشم
کای مادر صبور بلاها
ای قهرمان کرب و بلاها
ای خواهری که مادر مایی
در موج خون پیمبر مایی
لبریز شور آل محمّد
سنگ صبور آل محمّد
سرمایۀ بزرگ ولایت
مانند من چراغ هدایت
یاد آر دشت کرب و بلا را
با من بنوش جام بلا را
تو خواهر امام حسینی
همسنگر امام حسینی
باید تو داد من بستانی
باید به کوفه خطبه بخوانی
تو آبروی خون خدایی
تو قلب سیدالشهدایی
باید به قتلگاه بیایی
باید زبان به شکر گشایی
باید به سوگ من بنشینی
باید سرم به نیزه ببینی
آماده باش بهر اسارت
در این اسارت است بشارت
با گوش جان هرآنچه شنیدم
گویی به چشم دل همه دیدم
بر یاس چهره ریخت گلابم
در اشک دیده بود جوابم
کای دختر علی به فدایت
توحید زندهای شهدایت
من آمدم که یار تو باشم
با خطبه ذوالفقار تو باشم
من پاسدار خون تو هستم
عهدی است با خدای تو بستم
آوای وحی توست به گوشم
فریاد خون توست خروشم
من بر بلای تو سپر استم
من با سر تو همسفر استم
تو سایهبان محمل من باش
بر نی ستارۀ دل من باش
ترویج کربلای تو با من
تفسیر آیههای تو با من
از سنگ، لالۀ ظفر آرم
تا صبر را ز پای درآرم
من قهرمان کرب و بلایم
من روضهخوان طشت طلایم
آنجا اسیر نه که امیرم
بالله شود یزید اسیرم
میثم قسم به همت زینب
زهد و عفاف و عصمت زینب
تا بامداد روز قیامت
مدیون زینب است امامت
شاعر : غلامرضا سازگار
- شنبه
- 10
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 19:48
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه