• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03


شعر حضرت علی اصغر(دست تو بسته و وا)

1577
1

دست تو بسته و وا
بزم جان پا گرفتی
خنده بر لب زدی و جان من را گرفتی
روز عاشورا ای جان، با حضورت در میدان، می شود عید قربان
آخرین یاورم، غنچه ی پرپرم، علی اصغرم علی اصغرم
لالایی اصغرم (3) ای علی جان
شیر مادر ننوشیم بس که فرزند شیری
این جهادت نشان داد  مثل سقا دلیری
سوره از قرآنم همرهت بردی جانم
قتله گاهت دستانم گریم بی حساب
چه بگویم جواب در سؤال رباب
ای علی جان
 لالایی اصغرم (3) ای علی جان

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:20
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران