قنداقه اش را بست، حالا اصغر آماده است
سرباز آخر را خودش میدان فرستاده است
از موج آغوش پدر تا اوج خواهد رفت
از نسل ماهی های دریاهای آزاد است
نه ضربت شمشیر می خواهد نه نعل اسب
شش ماهه خیلی ارباً اربا کردن اش ساده است
تیر سه شعبه کار خنجر می کند این جا
سر، با همین یک تیر روی شانه افتاده است
از رنگ سرخ آسمان پیداست این جا هم
سالار زینب امتحان را خوب پس داده است
که روی نیزه هفتاد و دو سر دیده است
در کودکی تشییع مفقود الاثر دیده است
شاعر:بشری موحد
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه