تو را به جان عزیزت بخواب عزیز دلم
ببین که حال دلم شد خراب عزیز دلم
نفس نفس نزن این گونه ای همه نفسم
مکن تو مادر خود را عذاب عزیز دلم
تو رو به قبله شدی از عطش وَ می گردد
برای تو جگر آب، آب عزیز دلم
هنوز راه نیفتاده ای مبارز من
مکن برای شهادت شتاب عزیز دلم
بگو که تیر سه شعبه میان این همه یل
تو را نموده چرا انتخاب عزیز دلم؟
نگو که می شود آخر محاسن بابا
به خون حلق ظریفت خضاب عزیز دلم
نشد دعای دلم مستجاب اما
دعای حرمله شد مستجاب عزیز دلم
شاعر:میلاد حسنی
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه