• جمعه 2 آذر 03


شعر حضرت علی اصغر(گهواره تکان می خورد آرام نگیرد)

1780
3

گهواره تکان می خورد  آرام نگیرد
از سینه خشکیده دگر کام نگیرد
 حالا که شنیدست ندا ‌«ینصرنی» را
 جز عزم به میدان٬ کمک انجام نگیرد
 تشنه ست٬ ولی معرفت این است که دیگر
 از دست کسی غیر نبی، جام نگیرد
 با گریه ی بی اشک صدا کرد پدر را
 تا یکّه به میدان بلا گام نگیرد
 بر سینه خود تنگ گرفتش شه والا
 آن گونه که کس یار دلارام نگیرد
 آورد به میدان به سر دست که گویی
 جز بر سر دست پدر آرام نگیرد
 در مذهب آن بی صفتان بود و گر نه
 با تیر٬ کس آهو بچه ای رام نگیرد
 خندید به روی پدر آن دم که رها شد
 مرغی که دگر دانه از این دام نگیرد
شاعر:سید حسن رستگار

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:14
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران