ای نخله فتاده ز پایم علی علی
دردا هنوز من سر پایم علی علی
ریزد ز دیده اشک من از پاره های دل
خیزد ز سوز سینه نوایم علی علی
بردی اگر فروغ دل و دیدۀ مرا
دادی صفا به کوی منایم علی علی
فریاد من ز داغ تو در سینه بشکند
کز تشنگی گرفته صدایم علی علی
از حسرتی که تشنه شدی از برم جدا
آتش فتاده بر سر و پایم علی علی
فرق تو را شکست و مرا سینه چاک داد
دستی که کرد از تو جدایم علی علی
تا بستر تو گریۀ طفلان رهم ببست
گر زودتر نشد که بیایم علی علی
زینب اگر که بر کمک من نمی شتافت
جانی دگر نبود برایم علی علی
با قطره های خون روان از هزار زخم
تا آخرین نفس بسرایم علی علی
رفتی به پیشگاه خدا و پیمبرش
من نیز از قفای تو آیم علی علی
این حال زار "مؤید" که نیمه شب
او با دلش گرفته عزایم علی علی
شاعر:سید رضا موید
- یکشنبه
- 11
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:39
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه