• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت علی اکبر

1639

حالم به مثل خرمن موی تو درهم است
تو لاله ای و قطرۀ اشکم چو شبنم است
ابرو کمان من تو مرا کرده ای کمان
قامت قیامتی تو و من قامتم خم است
پلکی به هم بزن که بدانم تو زنده ای
ور نه بدان که مردن من هم مُسلّم است
کشتی مرا ز بس به زمین پای می کِشی
خیز ای ذبیح تشنه دو چشمم چو زمزم است
بابا برای بردنت آورده یک عبا
حالا برای بردن تو صد عبا کم است
هر گوشه یک نشان ز جگر گوشه ام بود
با هر نشان نشانۀ قتلم فراهم است
شاعر:سید محسن حسینی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 8:40
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران