• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرت علی اکبر(خزان زندگی بر جانت افتاد)

2521
2

 خزان زندگی بر جانت افتاد
تو را پرپر نمود و دست من داد
عصای پیری ام بودی علی جان
شکستی و شکستم، داد بی داد
***
علیِ من شبیه مرتضی بود
پیمبر گونه و زهرا نما بود
سر و پهلو و دستش را شکستید
علی مجموعه ای از درد ها بود
***
گلِ عمر مرا از ریشه کندید
خدا اینگونه اکبر را پسندید
شما که کار خود کردید ای قوم
دگر بر گریه های من نخندید
***
تنت را نیزه ها بوسیده بودند
به روی خاک ها پاشیده بودند
نشد کاری کنم وقتی رسیدم
تو را با اسب ها کوبیده بودند
***
تو که رفتی علی قلب حرم ریخت
عمودی رفت بالا و دلم ریخت
چه کردند این جماعت با تن تو؟
چرا ترکیب اعضایت به هم ریخت؟
***
پدر هی چند باری رفت و برگشت
پیِ اعضای تو در دشت می گشت
نشد آخر تمامت را بیابد
علی جان چند جایت مانده در دشت
شاعر:داود رحیمی

  • یکشنبه
  • 11
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 13:27
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران