زانو شکست و سینه زنان گفت علقمه
چشم از خروش با هیجان گفت علقمه؛
این حالت همیشگی روضه ی من است:
مردی نشست و گریه کنان گفت علقمه
ناگاه تا که دید صدایی نمی رسد
مکثی نمود و دل نگران گفت علقمه.
دیروز دختری- به گمانم سه ساله بود-
با گریه گفت مرثیه خوان گفت علقمه
ای کربلا چه دسته گلی داده ای به آب
خورشید با تمام توان گفت علقمه
« از هرچه می رود سخن دوست خوش ترست»
این جمعه هم امام زمان گفت علقمه
- چهارشنبه
- 14
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 4:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه