گر غم به دلت داری، غمخوار ابالفضل است
دل را نده بر هر کس، دلدار ابالفضل است
مجموعه ی تقوا و، ایثار ابالفضل است
در لشکر ثاراله، سردار ابالفضل است
آری ادبش را او از، ام بنین دارد
صد خادم درباری، چون روح الامین دارد
از قامت او پیدا، روی پدرش باشد
هر خصم فراری از، تیغ و سپرش باشد
نذر پسر زهرا، دستان و سرش باشد
خورشید حسین است و، این هم قمرش باشد
شد ماه بنی هاشم، تنها لقب عباس
مهتاب خورَد غبطه، بر خال لب عباس
تیغ و علمِ حق است، تیغ و علم عباس
لرزه به جهان افتد، با هر قدم عباس
در پای نهال دین، چون ریخت دم عباس
محشر به کف زهراست، دست قلم عباس
تا دست جدای او در، حشر عیان گردد
هر عبد گنهکاری، بخشیده به آن گردد
ای کاش بیایم من، تا به حَرَمت ساقی
بر مادر تو زهرا، دادم قسَمت ساقی
یک روز بمیرم من، زیر قدمت ساقی
بنما نظری گردم، سیراب یمت ساقی
از باده ی تو امشب، مستم من و آشوبم
سر بر در میخانه، از عشق تو می كوبم
شاعر:رضا رسول زاده
- چهارشنبه
- 14
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:11
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه