بلبلم و زمزمه سر ميدهم
از گل روي تو خبر مي دهم
لالهام و بر دل من داغ تست
هديهايت از خون جگر ميدهم
عاشقم و كعبه كوي تو را
بوسه بديوار و به در ميدهم
شمعم و با هر نفس آتشين
از تب عشق تو خبر ميدهم
اي تو اميد دل من يا حسين
خاك رهت جاي به سر ميدهم
با نظري گر بنوازي مرا
جان بتو پاداش نظر ميدهم
گر ببريدند يكي دست من
در ره تو دست دگر ميدهم
عاشق حقم من و در راه دوست
دست و دل و ديده و سر ميدهم
نيست عجب گر زدلم خون چكد
باغ گلم، لاله تر ميدهم
من خجلم، گر كه نياورد دم آب
از مژهات سيل گهر ميدهم
بسكه شوم داغ زياد لب
گرمي خجلت به شرر ميدهم
چونكه ترا بندهام، از فرط جاه
خط غلامي به قدر ميدهم
من ز وفاداري و ايثار جان
درس فتوت به بشر ميدهم
طوطي طبع (شفق) خسته را
از دم جانبخش، شكر ميدهم
شاعر:محمد جواد غفورزاده
- چهارشنبه
- 14
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 16:46
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه