• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت عباس(ع)(نگاه علقمه خندید و در سجود افتاد)

1552

  نگاه علقمه خندید و در سجود افتاد
 همینکه سایۀ سروش به روی رود افتاد
قدم به آب که زد موج موج طوفان شد
 عروس آب به پای مهِ وجود افتاد
عطش ز رنگ نگاه و لبش نمایان بود
 به یاد یار غریبی که تشنه بود افتاد
دو دست پر شده از آب را ز هم وا کرد
 بلور آب ز دستی که می گشود افتاد
لبان خشک به «الله اکبر»ی تر کرد
 ادب چشید زبانش که در شهود افتاد
به دست مشک و به دل شوق آب آوردن
 ولی چه حیف، که مشکش در آن حدود افتاد
چه صحنه ها که ندیدند نهر و نخلستان
 دو دست خیس علمدار را که زود افتاد
کمی جلوتر از آن تیر و چشم شهلایش
 و ضربه ای به سرش خورد تا که خُود افتاد
طنین نالۀ «ادرک اخا»ش جاری شد
 دگر به خیمه نیامد عمو، عمود افتاد
شاعر:سید حسن رستگار

  • پنج شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 5:52
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران