منم ماه بنى هاشم که عباس است نام من
بود ام البنین مام و، على باب کرام من
من آن سرباز جانبازم که از لطف خداوندى
لبالب از مى حب حسینى گشته جام من
من آن مرد سلحشورم که بهر کشتن دونان
بود شمشیر تیز شاه مردان در نیام من
من آن شیرم که چون افتد به دامم دشمن قرآن
نباشد بهر او راهى که بگریزد ز دام من
من آن علمدارم که اندر عرصۀ هیجا
سر دو نان، چو گویى، نرم گردد زیر گام من
بود این افتخارم بس، که گوید خسرو خوبان
بود عباس نام آور نگهبان خیام من
غلام و جان نثار و چاکر و عبدم به دربارش
که اندر رتبه شاهانند در عالم غلام من
ندادم تن به زیر بار ظلم و ذلت و خوارى
که بر ذرات عالم گشته واجب احترام من
نکردم بى وفایى با حسین، آن خسرو خوبان
به عالم گشت ثابت زین فداکارى مقام من
نخوردم آب و، دادم تشنه جان و، در درون آب
ز سوز تشنگى مى سوخت بهر آب کام من
نگردد خوار و زار و زیردست ظالمان هرگز
نماید پیروى کردار هر کس بر مرام من
رسان (ژولیدۀ ) محزون درورد گرم و بى پایان
به نزد دوستان من پس از عرض سلام من
شاعر:ژولیده نیشابوری
- پنج شنبه
- 15
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:54
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه