سهبا چو از میخانه کوثر بود
مستی به آن ساغر حلالت میشود
تاقطره ای ازجام آن می درکشی
مجنون یک نام وبه غیر آتش کشی
در اوج بد مستی ادب حاصل شود
بیراهه رفتی گرکه غیر از این شود
اثبات بردعوی اگرخواهی چه ترس
من بسته میگویم تو خود مبسوط رس
اول احد مطلب چو بر احمد نوشت
در مهد بودو حق زیارت این نوشت
بر خیر عبدش با سلام آغاز کرد
یعنی به لاهوت احترامش ساز کرد
فطرس به بالینش از ان بخشیده شد
کوخاضعانه خواست زین رو دیده شد
حر پلک زد خود را به بم شاه دید
توفیقش از حرمت به زهرا در رسید
جنت بهای سامعین بر در است
اذن دخولت از برای دیگر است
رضوان به قطره اشکتان بخشیده شد
صاحب عطا در خان دیگر دیده شد
دستان ساقی شافع روز جزاست
چشمان ساقی بین اما گو کجاست
با ساقی طفلان ادب تفسیر گشت
آن سان که زهرا گرد بالینش بگشت
چون دست برخیزش زجابرتن نداشت
سربر عمود نیزه رفت حرمت گذاشت
چشمان سپر بر تیغ اعدایش بداشت
چون تاب دیدار غم زینب نداشت
فریاد حیدر فرق سر ضرب عمود
نادیده ساغر می زساقی در ربود
قد رشیدش را حسین آن سان بدید
کان قامت رعنا به خون خود تپید
سردار بین بس بوده اندر بزم شاه
عباس از حسن ادب گردید ماه
- پنج شنبه
- 15
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه