• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03


شعر حضرت عباس(اصلا تو افريده شدي محض دلبري)

2888
3

اصلا تو افريده شدي محض دلبري
اي شاهكار دست خدا وه چه محشري
بالا بلند قد تو قامت قيامت و
شايسته شنيدن الله اكبري
تو يك طرف و هر چه سپاه است يك طرف
در يك كلام اينكه ابالفضل حيدري
اوج غرور دشمنتان در غلاف شد
تا دست سوي قبضه شمشير مي بري
قصد نبرد با صف دشمن نداشتي
تا مثل اب خوردن از انها سر اوري
ابرو گره نزن كه زمين لرزه ميشود
در زير پات، روي هم افتند لشگري
چشمت،خودش سپاه تنومند زينب است
روز سپاه كفر ز ترس شما شب است
تازه كنار علقمه فهميده ميشود
اين برق چشمها چقدر ديده ميشود
زيراب چشمهاي قشنگ تو را زدند
از بس شبيه تيغ درخشيده ميشود
اتشفشان غيرت سنگين چشم تو
با تيرهاي حرمله خشكيده ميشود
حالا چقدر فاصله دار است پيكرت
با كمترين تكان تو پاشيده ميشود
مثل كلاه و پرچم و دستار سبزتان
خلخال كودكان همه دزديده ميشود
اينك سه روز رفته و باقي پيكرت
مابين قبر كوچكتان چيده ميشود
شرمنده ام اگر به دلت غم گذاشتم
با واژه ها براي شما كم گذاشتم

  • پنج شنبه
  • 15
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 16:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران