ببین مادر نشستم در کنار بستر تو به سختی باز و بسته می شود چشم تر تو
من و شمع وجودت بسوزد تار و پودت
همه شب تا سحرگاه من و روی کبودت
ببین مادرم ـ دو چشم ترم ـ کند بر تو نظاره
ز خـانه مروـ شـبانه مرو ـ مکن از ما کناره
*****
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم کنار بسترت در ناله امن یجیبم
شوم مادر فدایت کنم هر شب دعایت
برای راه رفتن شود دستم عصایت
ببین مادرم ـ دو چشم ترم ـ کند بر تو نظاره
ز خـانه مروـ شـبانه مرو ـ مکن از ما کناره
*****
بدان با رفتنت از خانه، من را می کشی تو چرا ره می روی و بر زمین پا می کشی تو
چو لاله پرپری تو به قرآن کوثری تو
تمام هست بابا جوان حیدری تو
ببین مادرم ـ دو چشم ترم ـ کند بر تو نظاره
ز خـانه مروـ شـبانه مرو ـ مکن از ما کناره
********
شاعر :سید محسن حسینی
منبع : بی پلاک
- جمعه
- 16
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 18:36
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
ارسال دیدگاه