• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت عباس(ماه ، در خونِ خويش گشته خضاب)

3301
6

ماه ، در خونِ خويش گشته خضاب
يك برادر بگو دوباره بخواب
ديده با تير بستي و رفتي
كمرم را شكستي و رفتي
چهره ها مثل ماهتاب شده
آب هم از خجالت آب شده
تو شهيدِ غريبِ علقمه اي
تو گُل ِپرپر دو فاطمه اي
به دوچشم ترم قسم عباس
به علي اكبرم قسم عباس
اين همه يار داده ام از دست
كمرم با شهادت تو شكست
تن سردار و بي سري سخت است
غربت و بي برادري سخت است
آنكه دستِ تورا بريد و شكست
به خدا دست خواهرت را بست
منم و تو در اين ديار محن
تا نبيند غريبي ام دشمن
با وجودي كه رفتي از دستم
دست و پايي بزن بگو هستم
اين تو اين علقمه خداحافظ
پسر فاطمه خداحافظ
شاعر:غلامرضا سازگار

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 4:55
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران