هر وقت دلش هوای دریا می کرد
با پرچم یا حسین نجوا می کرد
هر جا گره ای به ریسمانش می دید
با گریه توسلی به زهرا می کرد
خوشبخت ترین عموی دنیا می شد
وقتی که رقیه را تماشا می کرد
تا صورت هم چو ماه او می تابید
جبریل ((و ان یکاد...)) بر پا می کرد
آن روز ولی هوا کمی ابری بود
ابلیس بساط خود مهیا می کرد
مردی که تمام زندگی را یک جا
همراه دو دست نذر مولا می کرد
در پای فرات تشنگی را گم کرد
او حکم شهادت خود امضا می کرد
محبوب ترین عموی دنیا برگرد
فریاد غزل بود که غوغا می کرد
شاعر:سمانه تیموری
- شنبه
- 17
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه