ای به خاک افتاده ای سقای من
ای علمداربلند بالای من
تا تو بودی صحبت از غارت نبود
بعد تو وای از حرم ای وای من
بر گو چرا پشت یلم به خاک است
جسم تو چاک چاک است اصغر من هلاک است
واویلتا وایلتا واویلا واویلتا واویلا واویلتا واویلا
تا عمود کین ز سر هوشت گرفت
تیغ و نیزه گوش تا گوشت گرفت
علقمه بوی مدینه می دهد
گو مگر زهرا در آغوشت گرفت
برخیزو بین گردم چه ازدهام است
بر هر لبی کلام است کار حیسن تمام است
واویلتا وایلتا واویلا واویلتا واویلا واویلتا واویلا
گفته بودن در سپاه من تکی
ره ندارد در وجودت کوچکی
نیست هرگز باورم عباس من
تو علمدار منی یا کودکی
زین منظره، افتاده ام به گریه
لعن علی ابّیه وای از دل رقیه
واویلتا وایلتا واویلا واویلتا واویلا واویلتا واویلا
لعل خشکت شعله بر جیحون زده
دور چشمت حلقه ای از خون زده
کاش و دستی داشتی وقت فرود
نیزه ها از پشت تو بیرون زده
عباس من از چه به خون نشستی
نه سر نه چشم و دستی
پشت مرا شکستی
زین منظره، افتاده ام به گریه
لعن علی ابّیه وای از دل رقیه
یا زینبا یا زینبا یا زینب امان ز قلب زینب
- شنبه
- 17
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:50
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه