بر زمین افتاد، لالۀ یاسم شد جدا از تن، دست عباسم
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
رفتی و بی تو، شد نصیب من گریۀ زینب، خندۀ دشمن
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
جام خالی در، دست طفلان است چشمشان بر تو، سوی میدان است
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
تا به خون خُفتی، در دل صحرا زائرت گردید مادرم زهرا
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
با کدامین دل، ای علمدارم بی تو رو، سویِ خیمه ها آرم
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
با کدامین دست، ای سراپا خون آورم تیر از، دیده ات بیرون
یا ابوفاضل، یا ابو فاضل (2
- شنبه
- 17
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 6:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه