• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت عباس(از خواهش لبهای او بی تاب شد آب)

2835
8

از خواهش لبهای او بی تاب شد آب
از شرم آن چشمان آبی آب شد آب
وقتی که خم شد نخل‌ها یکباره دیدند
لبخند زد مَرد و پر از مهتاب شد آب
آنقدر بر بانوی دریا سجده می‌کرد
تا در قنوت آخرش محراب شد آب
زیباترین طرح خدا بر پرده‌ها رفت
وقتی میان دستهایش قاب شد آب
یک لحظه با او بود اما تا همیشه
از چشمهای تشنه‌اش سیراب شد آب
آن تیرها، شمشیرها بارید و بارید
توفان گرفت و گرد او گرداب شد آب
تیر آمد و ... از حسرت مشکی که می‌مرد
مرداب شد، مرداب شد، مرداب شد آب
شاعر:قاسم صرافان

  • شنبه
  • 17
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 14:11
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران