حرم از العطش اهل حرم می سوزد
آسمان هر دم از این غصه و غم می سوزد
ساقی تشنه لبان خشک دهان نعره به لب
روبه دریا زده تکیه به علم می سوزد
تش افتاد به نیزار دل زار حسین
عازم علقمه شد حضرت سردار حسین
زیر لب زمزمه دارد برو و اما برگرد
و توکلت علی الله علمدار حسین
یارو سپهدارم ای علمدارم
بعد خدا عباس من تورا دارم .غمی ندارم
هیهات هیهات .من الذله .هیهات هیهات من الذله
نور چشمان ترمن بیا تا برویم
مرغک خسته پر من بیا تا برویم
علی اکبر من رفت و به معراج رسید
علی اصغر پسر من بیا تا برویم
تو روح دریایی
چه وقت لالایی ؟ پرچم مایی
تو روح طوفانی . موج دریایی
توعشق بابایی
ماهی معرکه سقا شده ماشاء الله
نیزه در دست چه غوغا شده ماشاءالله
چه جمالی . چه کمالی. چه قد و بالایی
علی عالی اعلی شده ماشاء الله
به حرم یک یل هاشمی نصب برگردد
به اسد تن بدهد مشک به لب برگردد
هم به میدان رود اولین قدم بردارد
لشکری پابه فرار عقب عقب برگردد
دست علی یارت .حق نگهدارت
محشری رزم حیدری وارت .شور و وقارت
هیهات هیهات .من الذله .هیهات هیهات من الذله
ای پدر جانب خیمه بیفکن نظری
گرچه کوچک بود اما مرا هست سری
پایه رفتن اگرم نیست به سرمی آیم
چه شود گر زمحبت مراهم ببری
عطش چه میدانم مست جانانم
مراببر بابا مرد میدانم . نور قرآنم
دل دعا کن قمر عشیره سالم برسد
هیهات هیهات .من الذله .هیهات هیهات من الذله
نکند بال و پرش به دست ظالم برسد
ای خدا ماه منیر بنی هاشم عباس
به حرم به آسمان بنی هاشم برسد
در دل علقمه فریاد زند بسم الله
نقش سربند سرش مدد ابا عبدالله
میرود آب رساند به حرم می گوید :
ذکر لا حول و لا قوه الا بالله
رقیه بی خوابه . تشنه آبه
دلی که چون حاجت در تب و تابه .دل ربابه
هیهات هیهات .من الذله .هیهات هیهات من الذله
شاعر:حاج سعید حدادیان
- شنبه
- 17
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 14:26
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه