در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا تا سحر ، بيدار و شادانند اصحاب حسين
صوت قرآن و ، نماز است و ، مناجات و دعا روشنائي بخش آنان ، نور مهتاب حسين
گفت با خويشان و با اصحاب خود آن شب امام چون که فردا ، روبرو با لشگر دشمن شوم
جز شهادت نيست راه ديگري در اين قيام دوست دارم ، کشته در اين راه ، تنها من شوم
هر که ميترسد ز جان خود ، درين جنگ شديد خيز و ، در پردة شب ، گيرد اکنون راه خويش
هر که ميخواهد که فردا ، همرهم گردد شهيد عهد بندد با خدايش ، در دل آگاه خويش
يک زبان ، گفتند : هرگز ، اي عزيز فاطمه کي ترا تنها گذاريم و ، ازين صحرا رويم
نيست ما را يا حسين از اين شهادت واهمه اي خوشا ، با رو سپيدي ، ما ازين دنيا رويم
در شب پر شور عاشورا ، به دشت کربلا تا سحر بيدار و شادانند اصحاب حسين
صوت قرآن و ، نماز است و ، مناجات و دعا روشنائي بخش آنان ، نور مهتاب حسين
سيزده ساله جواني بود و ، پرسيدش امام : مرگ در پيشت چگونه باشد اي پور حسن ؟
در جواب پيشوايش ، گفت با صد احترام : از عسل شيرين تر است اين مرگ خونين پيش من
آن يکي گفتا : اگر هفتاد باره جان دهم زنده گردم ، باز ، در راهت فداکاري کنم
دوست دارم ، جان به راه عترت و قرآن دهم تا نفس دارم ، امام خويش را ياري کنم
يک زبان گفتند : کي امشب به پايان ميرسد ؟ کي شود فردا ؟ که جان در ياري قرآن دهيم ؟
جان ما بعد از شهادت ، چون به جانان ميرسد کي شود پيش امام خود ، خدايا جان دهيم ... ؟
شاعر:حبیب چابچیان
- یکشنبه
- 18
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 5:58
- نوشته شده توسط
- یحیی
زهرا
من به آهنگ و سبک خواندن شعر « درشب پرشور عاشورا » بصورت گروهی یعنی سرود نیاز فوری دارم می خوام برای تمرین بچه ها در تاسوعای حسینی امسال ، ان شاءالله
از کشور بلژیک هستم جمعه 9 شهریور 1397ساعت : 10:35