• سه شنبه 15 آبان 03


شعر شب عاشورا(هر كه سرباز خدا نیست نماند، برود)

1962
2

هر كه سرباز خدا نیست نماند، برود
وان كه پابند وفا نیست نماند، برود
مى كشد پرده تاریك شبانگاه به دشت
هر كه را شرم و حیا نیست نماند، برود
رود آهسته چنان موج سیاهى در شب
هر كه را ترس خدا نیست نماند، برود
دجله آغشته به خوناب پریشانى ماست
هر كه آشفته ما نیست نماند، برود
تشنه دشت بلا هیچ نمى جوید آب
آن كه سیراب بلا نیست نماند، برود
رشته نازك پنهان تعلّق دارد
آن كه آزاد و رها نیست نماند، برود
هر كه آیینه خود را به تماشا نشكست
محرم اهل ولا نیست نماند، برود
بر سر تربت ما لاله شفا مى گیرد
هر كه در فكر شفا نیست نماند، برود
آخرین سجده عشق است به محراب نیاز
هر كه هم بال دعا نیست نماند، برود
شاعر:حبیب چابچیان

  • یکشنبه
  • 18
  • فروردین
  • 1392
  • ساعت
  • 6:29
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران