دستم شكسته وبدنم درد ميكند
گويا اجل مرا زخودش طرد ميكند
يارب بگير جان مرا خسته ام مكن
خونم كه ميرود بدنم سرد ميكند
***من جوان بودم وچون غنچه ي گل... پژمردم
اي عمو(حمزه ع)كاش كه قبل از پدرم مي مردم
كاشف الكرب پدر كاش تو بودي انجا
بي هوا از دو طرف سيلي محكم خوردم
- دوشنبه
- 19
- فروردین
- 1392
- ساعت
- 8:39
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه